معنی نایژه کردن در لغت نامه دهخدا

آب چکیدن. چکیدن آب. (برهان قاطع). تقطیر کردن آب. (ناظم الاطباء)، نایژه ساختن. به شکل لوله یا قیف درآوردن: صبغ، نایژه ساختن انگشت را بر خنور به وقت ریختن آنچه باشد از وی به خنور دیگر. (صراح). رجوع به نایژه شود

معنی نایژه کردن در فرهنگ لغت هوشیار

آب چکیدن، بشکل لوله یا قیف درآوردن نایژه ساختن

معنی نایژه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نایژه کردن(عَ بَ دَ / دِ کَ دَ)

لغت نامه دهخدا

نایژه کردن

فرهنگ لغت هوشیار

نادیده کردن

(بَ نِ / نَ دَ)

نادیده انگاشتن. نادیده گرفتن. نادیده آوردن:
نادیده میکنی چو فتد چشم بر منت
جانم فدای دیدن و نادیده کردنت.
هلالی

لغت نامه دهخدا

نقیضه کردن

(غَ رَ وَ دَ)

شعر کسی را جواب گفتن. رجوع به نقیضه شود

لغت نامه دهخدا

نامه کردن

نامه نوشتن: (وچاکر او ابومنصور المعمری بفرمان اونامه کردوکس فرستاد بشهرهای خراسان)

فرهنگ لغت هوشیار

ناله کردن

نالیدن، باآه وزاری التماس و دعاکردن تضرع کردن: ناله ای کن کای تو علام الغیوب زیر سنگ مکر بدمارا مکوب، شکایت کردن گله کردن: حافظ، از فقر مکن ناله که گرشعر این است هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی. (حافظ. 321)

فرهنگ لغت هوشیار

مایه کردن

سرمایه ساختن، فراهم آوردن سرمایه، مایه ساختن

فرهنگ لغت هوشیار

نادیده کردن

نادیده انگاشتن

فرهنگ لغت هوشیار

ویژه کردن

خالص کردن بی آمیزش ساختن اخلاص، خاص کردن مخصوص کردن، از خواص و مقربان خود قرار دادن

فرهنگ لغت هوشیار

ویژه کردن

اختصاص دادن

معنی نایژه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما